- دست مردی
- یاری مدد کاری معاونت، قدرت قوت
معنی دست مردی - جستجوی لغت در جدول جو
- دست مردی ((~. مَ))
- یاری، مددکاری، کنایه از قدرت، قوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یار مدد کار ممد معاون
یاری و مددکاری
یاری، کمک، مددکاری
یا دست کردن و پیش کردن وا داشتن کسی را بکاری
تصرف و دخالت کردن
اشتغال به کارهایی که با دست انجام داده می شود، عمل دست ورز
یار، مددکار، معاون، دستیار